مرده ، گاهی فردی ست که تو را ترک میکند .
روزی شیوانا در گذر از کوچه های دهکده مرد جوانی را دید که کنار رودخانه با خشم و عصبانیت سنگهای درشت و ریز را با خشونت به آب پرت میکند . انگار از خودش از زمین و از زمان و از کسی شاکی بود .
شیوانا به نزدیکش رفت و گفت :"علت خشمت چیست ؟"
و جوان که با دیدن شیوانا ارام گرفته بود ،گفت:" زنی را دوست میداشتم از دل و جان ، و تمام جوانی و عشقم را به پایش ریختم فارغ از اینکه او از همان ابتدا با من روراست نبود و من این را متوجه نبودم از بس عاشقش بودم ، گرچه او نیز به دروغ به من عشق میورزید .
حالا او مرا ترک کرده ، و من هنوز در عشقی که به او داشتم در سوز و گدازم شب و روزم شده دعا تا او نیز با من روراست شود و عشقش به من حقیقی !
شیوانا که با دقت به او گوش میداد گفت:"
تو در دنیای خودساخته ی خودت که به ان اعتباری نیست زندگی میکنی و از دست و پنجه نرم کردن با دنیای واقعی فراری هستی ! بهتر است دلیل این همه سادگی را در خودت بیابی تا در انتخاب بعدی ات دنیای دلبخواهت را با فرد مورد نظر واقعی ات بیافرینی ،
نه اینکه در خواب و خیال بسر ببری ."
مرد جوان ،که حالا عقلش سرجایش آمده بود پاهایش را به داخل اب فرو برد و اجازه داد آب به او ارامش دهد .
@Hebrahimifard
@ShivanaNevisi
Do not tie your peace and happiness to the future and the past
In a cold winter day, after several days of heavy and heavy snow, a bright sunrise shone on the snowflakes, and made them one of them.
The brilliant diamonds dripped the snow and drove the river.
Shivana, who was watching the process of converting a substance to its various types, asked the students: "If you fail in one life, you get sad hurts and get upset and do not know what to do?"
Most students answered yes.
So Shivana illustrated the story of water and turning them into various forms of life for them, as saying: "At every stage you succeed or fail, you always have the precise, beautiful things to come to your senses to understand and understand,
So you are the owner of a huge asset within you, and let it be your divine possession, and you will be present at the moment.
It is your presence that makes sense to your life.
So going to the past and future, and having a pity and awe, not only does not help you, but also saves you the moment's perception of the present.
Students whose eyes were sharpened noticed the presence of the Nine-died.
@Hebrahimfard
@ShivanaNeavy
http://hebrahimifard.blogsky.com/1397/12/16/post-70
آرامش و شادی ات را به آینده و گذشته گره نزن
در یک روز سرد زمستانی پس از بارش چندین روز برف مداوم و سنگین ، آفتاب طلوع درخشانش را به رخ دانه های برف کشیده بود و از هر کدامشان نگینی ساخته بود .
الماسهای درخشان برف قطره قطره می چکیدند و رود ابی جاری کرده بودند .
شیوانا که در حال مشاهده ی روند تبدیل یک ماده به انواع مختلف آن بود از شاگردان پرسید:" آیا اگر روزی در زندگی به ناکامی رسیدید زانوی غم به بغل میگیرید و آشفته شده و نمیدانید چکار کنید ؟"
اغلب شاگردان جوابشان بله بود .
بنابراین شیوانا داستان آب و تبدیلش به اشکال گوناگون حیات را برایشان چون بالا تمثیل زد و گفت :"شما در هر مرحله ای که باشید کامیابی یا ناکامی ، همیشه نکات دقیق و زیبایی برای درک شدن و به فهم رسیدن در شما به انتظارتان نشسته اند ،
بنابراین شما صاحب دارایی عظیم درونتان هستید و اجازه بدهید از دارایی خدادادی تان بهرمند شوید و در لحظه اکنون حضور بیابید .
این حضور شماست که به زندگیتان معنا می بخشد .
بنابراین رفتن به گذشته ی درگذشته و آینده ی نیامده و دچار افسوس و دلهره شدن نه تنها کمکی به شما نمی کند بلکه لذت ادراک لحظه اکنون را از شما می دزدد.
شاگردان که گوشهایشان تیز شده بود متوجه حضور نسیم جان بخشی شدند.
@Hebrahimifard
@ShivanaNevisi
Your joy is not dependent on your love
Once upon a time, a man who had been looking for his sweetheart for many years, had come all the way around and was tired and desperate to Shivana.
Shivana asked her after telling her life story: "Are you successful in your work, work and your health? Do you have amusements for yourself?
The tired man said: "Yes, I'm successful in all my affairs, but I have not found my sweetheart, and I'm really scared of it because I'm really tired and I'm afraid I'll die and I will not find him again."
Shivana asked him, "Has it ever been so enjoyable for you, and thank God so that you can remember for a moment or a few hours?"
The man said: "Yes, I am grateful and have fun."
Shivana said: "My son, if you think, with the help of your sweetheart, you can make a lot of happiness from it. It's a mistake.
The river of joy is at the same speed as it is in your place, and if you depend on the source and the source of it, you have done nothing but a big lie and caused you loss and damage, and when the jar goes out, you are far away. And you will not be left with sadness, but you will have nothing to do with it.
So, it's better to keep your joy and spend the moment to the moment and do not save money. "
After hearing these words, the man thanked the wise man from Shivana and was happy to return to his workplace.
@Hebrahimfard
@ShivanaNeavy
http://hebrahimifard.blogsky.com/1397/12/15/post-68
شادی ات به دلبندت وابسته نیست
روزی مردی که سالها بود به دنبال یار دلبندش همه ی دیار دور و نزدیک را گشته بود خسته و نالان و ناامید به شیوانا رسید .
شیوانا پس از مطلع شدن از داستان زندگی اش از او پرسید :آیا در زندگی ات ، در کار ،شغل و در سلامتی ات موفق هستی ؟ ایا برای خودت تفریحات سالمی داری ؟
مرد خسته گفت :" بله در همه ی اموراتم موفق هستم اما هنوز یار دلبندم را پیدا نکرده ام و از این بابت واقعا کلافه و خسته ام میترسم بمیرم و او را باز هم پیدا نکنم ."
شیوانا از او پرسید :" ایا تا بحال شده است که از داشته هایت لذت ببری و انچنان خداوند را شکر کنی که برای لحظاتی یا ساعاتی ، یارت از یادت برود ؟"
مرد گفت :" بله سپاسگزار داشته هایم هستم و لذت برده ام ."
شیوانا گفت :"پسرم اگر فکر میکنی با امدن یار دلبندت میتوانی حجم بیشتری از شادی را از آن خویش کنی در اشتباهی .
رودخانه ی شادی با سرعتی یکسان در جای جای وجودت جاری ست و اگر ان را وابسته به منشاء و منبع بیرونی کنی جز دروغی بزرگ به خودت کاری نکرده ای و سبب خسران و زیان به خودت شده ای و آنگاه که یارت از راه برسد از تو دور شده و فاصله میگیرد چون تو برایش جز غم و مصیبت چیزی نخواهی داشت که بدهی ،
پس بهتر است شادی ات را پاس بداری و مصرف لحظه به لحظه ی آن را هدر ندهی و پس انداز هم نکنی ."
مرد پس از شنیدن این سخنان حکمت آموز از شیوانا تشکر کرد و شادمان به سمت محل کارش شتافت .
@Hebrahimifard
@ShivanaNevisi