تنها با حالات گوناگون خود کنار بیاییم جهان به بهشت تبدیل میشود

تنها با حالات گوناگون خود کنار بیاییم جهان به بهشت تبدیل می شود.


روزی از روزهای زیبای بهاری در حالیکه عطر شکوفه های نارنج فضای دهکده را مسحور خویش کرده بود شیوانا مادری را هراسان دید که دوان دوان به سمت او می آید

وقتی علت نگرانی و سراسیمه گی اش را جویا شد مادر خسته و نگران ، گریان گفت 


راستش را بخواهید دیگر از این همه مسئولیت مادری و همسری و شغلم خسته شده ام با وجود همه ی زحماتی که متقبل میشوم شاد که نیستم هیچ خانواده ام دو دخترم و همسرم به من کنترلگر هم می گویند دیگر کلافه شده ام خواهش میکنم یاری ام کن 


شیوانا لختی سکوت کرد و اینچنین پاسخ داد 

دخترم وقتی که دم به دم لباس کهنه ی فکر و احساس و عاطفه ی قبلی را به دور نمی اندازی و مثل ژنده پوش دوره گرد لباسهای ۱۵ سال زندگی مشترک را بر تن کرده ای 

نمیخواهی از سنگینی بار این حجم لباس و بوی تعفنشان حالت بهم بخورد ؟

اگر بپذیری که اعضای خانواده ات مثل خودت دم به دم حالات و احوالات مختلف را تجربه میکنند و تو با انداختن روشنایی تمرکزت در اکنون جاودانه جاودانگی و تازگی را تجربه کنی میتوانی هم خودت ،هم انها را ببخشی و سبک شوی و لباسهای کهنه خودت را از تن بدر اوری 

انگاه سبکبال و دلخوش هر لحظه زندگی کنی و اجازه بدهی انها نیز بدون کهنه پرستی کنترلگرانه ات ، زندگی نو به نویشان را بکنند !


زن خسته و اشفته که دیگر اثری از نگرانی و دلخوری در او نبود دستان شیوانا را فشرد و به سوی بازار دهکده رفت .


@Hebrahimifard


@ShivanaNevisi

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.